روزهای ما و پسملیمون(تولد فاطمه کوچولو)
سلام به قندعسلم پسر عزیزم یه چندوقتیه از شیر گرفتمت هم شیر خودم هم شیر خشکو دیگه بهت نمیدم فقط شبا موقع خواب شیر پاستوریزه میخوری و میخوابی.باورم نمیشه به این راحتی با موضوع کنار اومدی البته اوایل یکم عصبی شده بودی که الان خوب شدی خداروشکر غذاخوردنت هم بهتر شده چندروز پیش تولد دختر عمه زهره بود خیلی خوب بود کلی بازی کردی و بهت خوش گذشت کلی دلبری کردی و رقصیدی موقع کیک بریدن سرت خورد به میز و یه عالمه گریه کردی الهی بمیرم برات دردونه من، قبلا منو بابایی رو آما و آبا صدا میزدی اما چندوقتیه مامانو بابا صدامون میکنی عشقم.قربون تلفظت بشم من هر مردی رو میبینی میگی آقا سوار تاکسی که میشم یکی دوبار میگی...