پسرم داره بزرگ میشه
پسرم داره بزگ میشه
سلام عزیز دل مامان و بابا،دو ماه دیگه 1 سالت میشه.اصلا باورم نمیشه چقد زود گذشت انگار همین دیروز بود که به دنیا اومدی و لحظه شماری میکردم واسه ی بغل کردنت!انگار همن دیروز بود که پرستار با اون لباسای خوشگل و کوچولو آوردتو گفت این پسر شیطون گشنشه؛یادش بخیر
10 ماهه که با همیم و توی این 10 ماه خیلی چیزا از مادر شدن یاد گرفتم((خدایا شکرت))
امروز سر کمد لباسات بودم که یاد روزایی افتادم که با خاله و مامانی و بابا میرفتیم بیرون تا سیسمونی تو رو کامل کنیم.چه روزای شیرینی بود
وقتی نگات میکنم خیلی لذت میبرم وقتی میای پیشمو دستتو میکشی رو صورتم و میخندی میخوام از خوشحالی پر در بیارم.وقتی واسمون شیرین زبونی میکنی میخوایم بخوریمت!
ای کاش باباجون هم بود و تو این روزای قشنگ باهامون سهیم بود ای کاش...
زندگیمون یه رنگ و بوی دیگه گرفته با تو، هر لحظمونو تبدیل به خاطره های قشنگ و شیرین کردی پسر عزیز من. امیدوارم بتونیم پدر و مادر خوبی واست باشیم آمین
راستی دردونه من شاید تولد یک سالگیتو بعد از ماه محرم جشن بگیریم.منو خاله اکی تو این مدت چیزایی که نیازه رو تهیه میکنیم و انشاا... یه جشن خوشمزه واست میگیریم!
امشب رفته بودیم عروسی و یه لباس خوشمل که مامان جونی از مشهد واست گرفته بودو تنت کردم اون موقع تو هنوز تو دل مامان بودی.عاشق کرواتشم.نمیدونی چندوقته منتظرم تا اندازت بشه که خداروشکر شد.همه داشتن میخوردنت.وقتی بابا اومد دنبالمونو تواین لباس دیدت انقد ذوق کرد که نگو نمیدونی چقد خوشحال شد
گل پسرم میدونم خیلی دیر به دیر وبلاگتو اپ میکنم ببخش خیلی سرم شلوغه سعی میکنم زود به زود بیام
راستی دیگه با بابایی سر کامپیوتر دعوا نمیکنیم قبلا هروقت میومدم پای کامپیوتر بابا از راه میرسید و خودش مینشست و نمیذاشت من کارمو بکنم یخورده هم زورگو تشریف داره که آخرش جنگ و دعوامون میشد(شوخی)
و اما...
چندشب پیش از خونه مادربزرگت برگشتیم خونه که روی میز یه جعبه دیدم و وقتی بازش کردم دیدم به به یه لب تاپ بود نمیدونی چقد خوشحال شدم.ذوق مرگ شده بودم!!! دستش درد نکنه یه جورایی کادوی تولدم هم بود آخه قرار بود کادوی تولد مبلارو عوض کنیم که پشیمون شدم گفتم عید عوض کنیم بهتره و لب تاپه شد کادوی تفلد مامانی همسر مهربونم دستت درد نکنه خیلی خیلی مهربونی دوست دارم
حالا چندتا از عکسای امشب و دیشبو میذارم سعی میکنم این دفه با عکسا و خبرای بیشتر بیام
مامانی این چیه؟؟؟
پس چرا هر چی میکشم کنده نمیشه!!!
مامانی چقد عکس میگیری آخه
نگاه داره؟؟؟!!!
بالاخره تونستم بیارمش بیرون
به به چه خوشمزس
مامانی یه چیزی اینجاس
میخوام فضولی کنم!اگه مامان گذاشت
بابا سرما میخورمااااا
اینم مدل تو خونه ای
قربونت بشم پسرکم
وای که چه خوشگل میشینی
پسر شیطون منی
انقد شیطونه که نمیذاره دوتا عکس خوشکل ازش بگیرم
راستی تازه یادم اومد بگم جای سوختگی رو شکمت پیداس یکم.جاش هنوز خوب نشده یکم طول میکشه تا خوب خوب شه.الهی قربونت بشم،دوباره یاد اون روز افتادم چقد عذاب کشیدی بمیرم الهی.چه روز بدی بود...