دومین سیزده بدر فندوق ما
سیزده بدر...
سلام عزیزدل مامان
این دومین سیزده بدری بود که باهمیمو خیلی خوش گذشت
پارسال خیلی کوچولو بودی قربونت برم اما امسال هزار ماشاا... مردی شدی واسه خودت
همش بدو بدو میکردی اینور و اونور و کلی خوشحالی میکردی
امسال رفتیم باغ بابابزرگ بابا که البته دیگه خیلی باغ نیست اونجا یه آقایی بود که از باغ باباجون محمود مواظبت میکرد یه جورایی اونجا شده بود خونش خیلی مهربون بود دوتا بچه گرگ کوچولو داشت که خیلی ناز بودن ولی توی لونشون قایم شده بودن طفلکا خیلی میترسیدن میخواستم ازشون عکس بگیرم ولی همکاری نکردن
رااااااااااااااستی فندوقک جشن قدمت هم گرفتیمو خیلی خوش گذشت
اونجوری که میخواستم نشد ولی بازم خوب بود به خاطر یه جریانی مجبور
شدیم خیلی سریع و بدون مقدمه جشن بگیریم
ایشاا... وقت کردم پست بعدی عکسارو میذارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی