اولین اصلاح دردونه ما
اولین اصلاح دردونه دیروز صبح بابایی دردونه رو برد آرایشگاه؛چندروزی بود حرفشو میزدیم اما من راضی نبودم آخه اولین موی پسملیم بودو دلم نمیومد کوتاهش کنن مخصوصا اون کاکول قشنگشو و هرروز سراین موضوع دعوا داشتیم دوست نداشتم موهاتو بزنن خب!همش بحث میکردیم که آخرسر بابایی موفق شد و منو راضی کرد رفتید آرایشگاه و دل تو دل من نبود سیصد دفه به بابایی زنگیدم که دیگه چندتای آخرو جواب نمیداد.یه نیم ساعتی طول کشید تا اومدید اولش که دیدمت جا خوردم ولی خودمونیم خیلی خوشتیپ تر شدی! خلاصه از دیروز هرکس میبینتت میگه به به ماشاا... چقد خوشجل شده این قندعسل پس به این نتیجه میرسیم همچین هم اصلاح کردن بد نیست.بعدش که حسابی نگات کردم رف...